تصویر تو

ساخت وبلاگ
ذهنم تو را همیشه به تصویر می کشید
دردی عمیق در سر من تیر می کشید

فکری عجیب ذهن مرا در نبود تو
یکباره تا به ورطه ی تکفیر می  کشید

با انزوا درون خودم می خزیدم و...
کارم به سمت قسمت و تقدیر می کشید

بسیار خسته ام ، نفسم بند مانده است
مرگی عجیب روح مرا زیر می کشید

وحشت هجوم برد و تنم را میان درد
در یک اتاق مرده به زنجیر می کشید

آیینه نیز درد مرا درک کرد و بعد
از زندگی نگاه مرا سیر می کشید

فهمیده بود در سرم آشوب محشر است
دایم مرا به حالت درگیر می کشید

بی تو چقدر زندگی ام وحشت آور است
هر بیت این غزل که به تصویر می کشید


برچسب‌ها: علی رضا رحمانی, غزل معاصر, افغانستان غزل های پریشان (علی رضا رحمانی)...
ما را در سایت غزل های پریشان (علی رضا رحمانی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8alirezarahman1e بازدید : 240 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 19:52